کد مطلب:1070 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:307

مسـائل متفرقـه زکات
مسأله 1968 ـ تأخیر زكات در صورتی كه مقدار آنرا بنویسد و معین نماید یا از مال خود جدا نماید اشكال ندارد مگر آنكه به حد اهمال و بی اعتنائی برسد .



مسأله 1969 ـ بعد از جداكردن زكات لازم نیست فوراً آنرا به مستحق بدهد، ولی اگر به كسی كه می شود زكات داد، دسترسی دارد، احتیاط مستحب آنست كه دادن زكات را تأخیر نیندازد.



مسأله 1970 ـ كسی كه می تواند زكات را به مستحق برساند، اگر ندهد وبواسطه كوتاهی او از بین برود، باید عوض آنرا بدهد.



مسأله 1971 ـ كسی كه می تواند زكات را به مستحق برساند، اگر زكات را ندهد و بدون آنكه در نگهداری آن كوتاهی كند از بین برود چنانچه دادن زكات را بقدری تأخیر انداخته كه نمی گویند فوراً داده است، باید عوض آن را بدهد و اگر به این مقدار تأخیر نینداخته مثلاً دو سه ساعت تأخیر انداخته و در همان دوسه ساعت تلف شده، در صورتی كه مستحق حاضر نبوده، چیزی بر او واجب نیست، و اگر مستحق حاضر بوده، بنابر احتیاط واجب باید عوض آنرا بدهد.



مسأله 1972 ـ اگر زكات را از خود مال كنار بگذارد، می تواند در بقیه آن تصرف كند، و اگر از مال دیگرش كنار بگذارد می تواند در تمام مال تصرف نماید. مسأله 1973 ـ انسان نمی تواند زكاتی را كه كنار گذاشته برای خود بر دارد و چیز دیگری بجای آن بگذارد.



مسأله 1974 ـ اگر از زكاتی كه كنار گذاشته منفعتی ببرد مثلاً گوسفندی كه برای زكات گذاشته بره بیاورد، مال فقیر است .



مسأله 1975 ـ اگر موقعی كه زكات را كنار می گذارد مستحقی حاضر باشد، بهتر است زكات را به او بدهد، مگر كسی را در نظر داشته باشد كه دادن زكات به او از جهتی بهتر باشد.



مسأله 1976 ـ اگر بدون اجازه حاكم شرع با مالی كه برای زكات كنار گذاشته تجارت كند و ضرر نماید، نبایدچیزی از زكات كم كند، ولی اگر منفعت كند، بنابر احتیاط واجب باید آنرا به مستحق بدهد .



مسأله 1977 ـ اگر پیش از آنكه زكات بر او واجب شود، چیزی بابت زكات به فقیر بدهد، زكات حساب نمی شود و بعد از آنكه زكات بر او واجب شد اگر چیزی را كه به فقیر داده از بین نرفته باشد و آن فقیر هم به فقرخود باقی باشد، می تواند چیزی را كه به او داده بابت زكات حساب كند.



مسأله 1978 ـ فقیری كه می داند زكات بر انسان واجب نشده، اگر چیزی بابت زكات بگیرد و پیش او تلف شود ضامن است، پس موقعی كه زكات بر انسان واجب می شود، اگر آن فقیر به فقر خود باقی باشد، می تواند عوض چیزی را كه به او داده بابت زكات حساب كند.



مسأله 1979 ـ فقیری كه نمی داند زكات بر انسان واجب نشده، اگر چیزی بابت زكات بگیرد و پیش او تلف شود، ضامن نیست، و انسان نمی تواند عوض آنرا بابت زكات حساب كند.



مسأله 1980 ـ مستحب است در دادن زكات، خویشان خود را بر دیگران و اهل علم و كمال را بر غیر آنان و كسانی را كه اهل سئوال نیستند بر اهل سئوال مقدم بدارد و زكات گاو و گوسفند و شتر را به فقرای آبرومند بدهد ولی اگر دادن زكات به فقیری از جهت دیگری بهتر باشد مستحب است زكات را به او بدهد .



مسأله 1981 ـ بهتر است زكات را آشكارا و صدقه مستحبی را مخفی بدهند .



مسأله 1982 ـ اگر در شهر كسی كه می خواهد زكات بدهد مستحقی نباشد و نتواند زكات را به مصرف دیگری هم كه برای آن معین شده برساند، چنانچه امید نداشته باشد كه بعداًمستحق پیدا كند، باید زكات را به شهر دیگر ببرد و به مصرف زكات برساند و می تواند مخارج بردن به آن شهر را از زكات بر دارد و اگر زكات تلف شود ضامن نیست.



مسأله 1983 ـ اگر در شهر خودش مستحق پیدا شود، می تواند زكات را به شهر دیگر ببرد. ولی مخارج بردن به آن شهر را بایداز خودش بدهد، واگر زكات تلف شود ضامن است، مگر آنكه وكالتاً از قبل حاكم شرع زكات را قبض نموده باشد و با اجازه او برده باشد.



مسأله 1984 ـ اجرت وزن كردن و پیمانه نمودن گندم و جو و كشمش و خرمائی را كه برای زكات می دهند با زكات دهنده است.



مسأله 1985 ـ كسی كه 2 مثقال و 15 نخود نقره یا بیشتر از بابت زكات بدهكار است، مكروه است كه كمتر از 2 مثقال و 15 نخود نقره به یك فقیر بدهد و نیز اگر غیر نقره چیز دیگری مثل گندم و جو بدهكار باشد و قیمت آن به 2 مثقال و 15 نخود نقره برسد، مكروه است كه به یك فقیر كمتر از آن بدهد.



مسأله 1986 ـ مكروه است انسان از مستحق درخواست كند كه زكاتی را كه از او گرفته به او بفروشد، ولی اگر مستحق بخواهد چیزی را كه گرفته بفروشد بعد از قیمت كردن كسی كه زكات را به او داده در خریدن آن بر دیگران مقدم است.



مسأله 1987 ـ اگر شك كند زكاتی را كه بر او واجب بوده داده یا نه، باید زكات را بدهد، هر چند شك او برای زكات سالهای پیش باشد.



مسأله 1988 ـ فقیر نمی تواند زكات را به كمتر از مقدار آن صلح كند یا چیزی را گرانتر از قیمت آن بابت زكات قبول نماید، یا زكات را از مالك بگیرد و به او ببخشد. ولی كسی كه زكات زیادی بدهكار است و فقیر شده و نمی تواند زكات را بدهد، چنانچه بخواهد توبه كند، فقیر می تواند زكات را از او بگیرد و به او ببخشد. و بهتر آنست كه زكات را از او بگیرد و به او قرض بدهد و او را وكیل نماید كه هر مقدار كه متمكن شد تدریجاً به فقرا بدهد.



مسأله 1989 ـ انسان می تواند از زكات،(از سهم سبیل الله) قرآن یا كتاب دینی یا كتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگر چه بر اولاد خود و بر كسانی وقف كند كه خرج آنان بر او واجب است. و نیز می تواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قراردهد.



مسأله 1990 ـ انسان نمی تواند از زكات ملك بخرد و بر اولاد خود یا بر كسانی كه مخارج آنان بر او واجب است وقف نماید كه عایدی آنرا به مصرف مخارج خود برسانند.



مسأله 1991 ـ فقیر می تواند برای رفتن به حج و زیارت و مانند اینها زكات بگیرد، ولی اگر به مقدار خرج سالش زكات گرفته باشد، احوط استحبابی آنست كه برای زیارت و مانند آن زكات نگیرد.



مسأله 1992 ـ اگر مالك، فقیری را وكیل كند كه زكات مال او را بدهد، برای خودش هم می تواند بردارد مگر آنكه ظاهر كلام مالك دادن به غیر باشد.



مسأله 1993 ـ اگر فقیر شتر و گاو و گوسفند و طلا و نقره را بابت زكات بگیرد، چنانچه شرطهائی كه برای واجب شدن زكات گفته شد در آنها جمع شود، باید زكات آنها را بدهد.



مسأله 1994 ـ اگر دو نفر در مالی كه زكات آن واجب شده با هم شریك باشند و یكی از آنان زكات قسمت خود را بدهد و بعد مال را تقسیم كنند، چنانچه بداند شریكش زكات سهم خود را نداده، تصرف او در سهم خودش هم اشكال دارد.



مسأله 1995 ـ كسی كه خمس یا زكات بدهكار است و كفاره و نذر و مانند اینها هم بر او واجب است و قرض هم دارد، چنانچه نتواند همه آنها را بدهد، اگر مالی كه خمس یا زكات آن واجب شده، از بین نرفته باشد، باید خمس و زكات را بدهد. و اگر از بین رفته باشد، می تواند خمس یا زكات را بدهد، یا كفاره و نذر و قرض و مانند اینها را ادا نماید.



مسأله 1996 ـ كسی كه خمس یا زكات بدهكار است و نذر و مانند اینها هم بر او واجب است و قرض هم دارد، اگر بمیرد و مال او برای همه آنها كافی نباشد، چنانچه مالی كه خمس و زكات آن واجب شده، از بین نرفته باشد، باید خمس یا زكات را بدهند و بقیه مال او را به چیزهای دیگری كه بر او واجب است قسمت كنند. و اگر مالی كه خمس و زكات آن واجب شده از بین رفته باشد، باید مال او را به خمس و زكات و قرض و نذر و مانند اینها قسمت نمایند. مثلاً اگر چهل تومان خمس بر او واجب است و بیست تومان به كسی بدهكار است و همه مال او سی تومان است، باید بیست تومان بابت خمس و ده تومان به دین او بدهند.



مسأله 1997 ـ كسی كه مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نكند می تواند برای معاش خود كسب كند، چنانچه تحصیل آن علم، واجب باشد، می شود به او زكات داد و در مستحب محل تأمل است مگر آنكه از سهم سبیل الله بدهند. و اگر تحصیل آن علم واجب یا مستحب نباشد، زكات دادن به او اشكال دارد.